| کد مطلب: ۱۴۸۸۶۱
لینک کوتاه کپی شد

اندر حکایت بند/ سد کمال خان

اندر حکایت بند/ سد کمال خان

آرمان ملی آنلاین - افغانستان یک کشور کوهستانی است که رشته کوههای وسیع آن سرچشمه ی رودخانه های مختلف برای تامین آب کشورهای همسایه به شمار می رود. سالیانه در حدود 80میلیارد متر مکعب آب در افغانستان حاصل میشود که 60 میلیارد مترمکعب آن به کشورهای همسایه جاری است. در این میان، در حدود 48 میلیارد مترمکعب آب از طریق رود کابل با گذر از 11 استان در افغانستان به رود سند در پاکستان می ریزد. در طی سالهای گذشته دولت افغانستان با همکاری دولت هند در تلاش برای احداث 12 سد بر روی رود کابل است تا بتواند بخشی از برق مورد نیاز کشورش، تامین آب شرب سالم، تامین آب بخش کشاورزی و احیاء زیست گاه های مختلف این مناطق را تحصیل کند.

همچنین رودخانه آمو در شمال افغانستان به طول حدود یکهزار کیلومتر در امتداد مرز افغانستان با کشورهای تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان جریان دارد که عدم مدیریت منابع آبی این منطقه سالیانه باعث تخریب هزاران هکتار زمین های کشاورزی، باغها و روستاها می شود.

از طرفی دیگر، رود هیرمند که از 40 کیلومتری غرب کابل و از ارتفاعات کوه بابا سرچشمه میگیرد، پس از طی مسیر 1100 کیلومتری به دریاچه هامون میریزد. دولت افغانستان در 4 فروردین 1400 سد کمال خان که بر روی رود هیرمند ساخته شده است را افتتاح نمود. این سد توانایی ذخیره 52 میلیون مترمکعب آب برای تولید 9مگاوات برق و آبیاری 80هزار هکتار زمین را دارد. افغانستان یک کشور زراعتی است که با وجود منابع عظیم آبی و معدنی، نرخ بیکاری در آن 40% و فقر 60% است و معضل غذا بعنوان یک بار سنگین بر شانه های اقتصاد جنگ زده و راکد آن به حساب می آید. در شرایطی که کمک های خارجی در حال کاهش است، دولت این کشور سعی دارد تکیه و توان خود را به بخش کشاورزی و منابع معدنی معطوف سازد و در کنار آن با احداث راه های ارتباطی از مسیر کشورهای همسایه، دسترسی خود را به بازارهای جهانی افزایش دهد تا بتواند تولیدات و محصولات زراعتی و معدنی خود را به بازارهای جهانی برساند. برنامه احداث سدهای آب در نقاط مختلف این کشور بعنوان موتورهای محرک بخش کشاورزی افغانستان به حساب می آید. اما استفاده و مدیریت این منابع آبی که حیات در سایر کشورها نیز به آن وابسته است، مسئله ای فراتر از مرزهاست که می بایست با تدبیر و گفتگو به نتیجه نهایی برد-برد میان ملت های منطقه برسد. در این صورت است که همپوشانی، همکاری و اشتراک منافع میان افغانستان و کشورهای همسایه میتواند بعنوان مکمل و تقویت کننده یکدیگر عمل کند.

با افتتاح سد کمال خان، تمامی مردم افغانستان غرق در شور و شعف شدند اما نقطه ی نامتجانس این افتتاحیه، صحبت های ضد و نقیض آقای اشرف غنی بعنوان رئیس جمهور افغانستان بود که میتواند آینده ی بهره مندی ملتها از این پروژه مهم را با چالش و تضاد منافع مواجه کند. مردم سیستان در دو طرف مرزهای سیاسی، دارای یک تاریخ، فرهنگ، زبان، دین و نژاد واحد هستند. عمامه ی سیستانی و زبانی که آقای اشرف غنی سعی میکرد جملاتی با آن بیان کند، میراث هویتی مشترک تمام ملت سیستان و بلوچستان بزرگ است، بنابراین شکوفایی در یک سوی مرز سیاسی و تشنگی در سوی دیگر آن نه برای سیستانی ارزشمند است و نه چنین اتفاقی را می توان در میان مردمی متصور شد که قرنها از یک رود سیراب و از یک باد 120 روزه نفس هایشان به شماره افتاده است. شعارهای پوپولیستی همواره زمینه ساز محروم ماندن تمام ملت سیستان شده است. نه جریان بی حساب آب از افغانستان به ایران توانست این سوی مرز (ایران) را به شکوفایی رساند و نه قطع یا کاهش حق آبه ایران میتواند آنسوی مرز (افغانستان) را به رونق برساند.

تاریخ ثابت نموده است که منفعت و ضرر مردم هردوطرف مرز یکسان و تحت عوامل مشترک است. بنابراین، نظام های سیاسی هردو کشور باید در برنامه ریزی ها و سیاست های توسعه ای خود حتما باید آنسوی مرز را نیز بعنوان یک بخش جدایی ناپذیر از شرط موفقیت خود در نظر بگیرند. بادهای 120 روزه، تخریب محیط زیست، خشکسالی، بیابان زایی، از بین رفتن گونه های مختلف گیاهی و جانوری، بلا استفاده باقی ماندن زمین های مستعد کشاورزی به دلیل عدم وجود آب کافی، سیل مهاجرت، افزایش کشت مواد مخدر، نفوذ گروه های تروریستی و... از جمله تهدیدات اساسی هستند که مرز سیاسی نمی شناسد و تاریخ، فرهنگ و موجودیت سیستانی های دوطرف مرز را با خطر نابودی مواجه می کنند. سرنوشت مردم سیستان بزرگ چنان به هم گره خورده است که آنها با وابستگی های خونی خود، هزاران سال باهم زندگی کرده اند، آب افغانستان و مسیر تجاری چابهار بعنوان داشته هایی هستند که سیستانی های دو طرف مرز در طبق اخلاص در مقابل یکدیگر می گذارند و فراموش نمیکنند که سیاسیون، میهمانان یک روزه هستند، می آیند و می روند و به حرمت میهمان بودن نیز احترام میشوند، اما عموزادگان دوطرف مرز قرار است تکیه گاه و کمربسته یکدیگر در برابر خشونت طبیعت و جبر زمان باشند.

موضع گیری های سیاسیون دو کشور در طی چند سال اخیر در مسئله آب باعث جنجال هایی شده که روابط بین دو کشور را گاهی با سایه تاریک مواجه میکرد اما مردم دو طرف مرز همچنان در کنار یکدیگر ماندند. طی هزاران سال، هرگاه اختیار کار و تصمیم بدست مردم سیستان بود، هیرمند؛ رستم پرور، سرسبز و پرنعمت بود. آنها خود میدانستند و میدانند چگونه باهم کنار بیایند و چگونه رحمت الهی را برای زنده ماندن باهم تقسیم کنند.

تبدیل شدن مسئله آب به موضوع همکاری بین دو کشور میتواند ثمرات عظیمی برای هردو طرف مرز به ارمغان بیاورد. انتقال دانش و تجربیات از جمهوری اسلامی ایران برای مدیریت آب و مصرف بهینه آن در بخش شرب و کشاورزی به جمهوری اسلامی افغانستان و همچنین تلاش مشترک برای حفظ محیط زیست، جلوگیری از بیابان زایی، همکاری در زمینه کنترل طوفان های شن و ریزگردها، احیاء و تقویت تالاب ها بعنوان زیستگاه حیاتی منطقه، سرمایه گذاری متقابل در بخش آب، کشاورزی، دامداری، اشتغال و عرضه خدمات میتواند در اقتصاد هردو کشور نقش بارزی ایفا کند. پتانسیل های مختلف همکاری مردم دو طرف مرز در راستای امنیت، ثبات و توسعه هردو کشور نقش اساسی دارد. به همین خاطر، سیاسیون و دولتمردان هردو کشور در موضع گیری ها، تحلیل ها و بیانات خود باید عمق وابستگی های تاریخی و همچنین نفع و ضرر مردم دو طرف مرز را مد نظر قرار بدهند. شعارهای پوپولیستی فقط زمان را برای همکاری ملت دو طرف مرز به هدر میدهد. همکاری و اشتراک منافع باید طوری ترسیم و اجرایی شود که به شکوفایی وبهره مندی منطقه کمک کند.بایستی سیستان در دوسوی مرز مثل توصیف شاهنامه، سرسبز و مردپرور باشد. برای نیل به این هدف لازم است اولا مسئله آب به خود مردم سیستان بزرگ واگذار شود. دوما، دولتها صرفا نقش تسهیل کننده، اجرایی و سرعت بخش به تصمیمات مردم سیستان را بازی کنند. سوما، سرمایه گذاری های مشترک و همکاری در هردوسوی مرز میان دولتها صورت بگیرد. چهارما، مزیت های مطلق و نسبی مناطق هردو طرف مرز در نتیجه ی کار مشترک شناسایی، تنظیم و تقویت شوند تا از مجرای آن، مشارکت عمیق و دوامدار با حداکثر بهره وری حاصل شود.

با احترام

حمید عزیزی

دانشجوی دکترای مدیریت توسعه دانشگاه تهران

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار