| کد مطلب: ۲۲۲۳۰۹
لینک کوتاه کپی شد

محمد خوش چهره در گفت و گو با آرمان ملی :

مناظره ها، احساسی و فاقد اخلاق بود/در این انتخابات اهداف آرمانی پیشرفت فدا شد

محمد رحمانی: آنچه کشور و نظام ما را در عرصه‌های بین‌المللی قدرتمند کرده است و بر توان ما افزوده اتکا به اراده ملی و حضور مردم در صحنه‌های گوناگون تاریخی از جمله انقلاب اسلامی، جنگ و انتخابات گوناگون بوده است،

مناظره ها، احساسی و فاقد اخلاق بود/در این انتخابات   اهداف آرمانی  پیشرفت فدا شد

آرمان ملی آنلاین -چیزی که به نظر بسیاری از کارشناسان از انتخابات مجلس سال 98 تا امروز با روند کاهشی همراه بوده که می‌تواند نگرانی‌هایی را ایجاد کند، اما مردم همواره نشان داده‌اند که حتی در دقایق پایانی هم با تمام دلسردی‌هایی که برایشان به واسطه شرایط معیشتی و اقتصادی پیش آمده اثرگذار بوده‌اند و میدان را خالی نمی‌کنند. در همین راستا تحلیل عملکرد کاندیداهای ریاست جمهوری از بدو تایید صلاحیت تا پایان مناظرات و بررسی وعده‌ها و برنامه‌هایشان از مناظر سیاسی و اقتصادی و سنجش چگونگی اخلاق انتخاباتی از جمله موضوعاتی‌ است که در خصوص آنها مباحث و گفت و گوهایی صورت می‌گیرد. در این راستا «آرمان ملی» با محمد خوش‌چهره اقتصاددان و نماینده سابق مجلس به گفت و گو پرداخته است که می‌خوانید.
به عقیده کــارشناسان ســه مــنــاظره با وجود اینکه از تم‌های مختلف به ویژه تم اقتــصادی همراه بود ولی پر بود از سوالات غیرکارشناسی و وعده‌هایی هم که داده می‌شدند وعده‌هایی دست نیافتنی بودند، مجموعا مناظره‌ها را چگونه دیدید؟
قطعا قضاوت در مورد مناظره و افراد حاضر در آن باید کاری عالمانه به همراه شاخص و معیار باشد و اظهارنظرهای معمولی نمی‌تواند تحلیل عالمانه را به خودش اختصاص بدهد، اولا افرادی که انتخاب شدند برای مناظره اگر استثناهایی را کنار بگذاریم تعجبی را برای افرادی که از ابتدای انقلاب درگیر جریانات سیاسی بوده‌اند پیش می‌آورد و آن اینکه تراز نظام جمهوری اسلامی در این مناظره‌ها کاهش معنا‌داری داشت واگر با توجه به فرمایش حضرت امام(ره) که فرمودند مجلس عصاره ملت است به تعبیری رئیس جمهور باید فراتر از آن باشد چون مجلس با عنایت به تفاوت‌های اقلیمی جغرافیایی قومی و مذهبی که برای مجلس مطرح شده، منتخب بین 250 هزار نفر است، ولی در ریاست جمهوری تبلور اراده کل ملت است، بنابراین مناظره‌هایی هم که در این زمینه برگزار می شود باید در تراز جمهوری اسلامی باشد، من نمی‌دانم شورای نگهبان چه نوع ملاحظاتی را در دستور کار داشته است که برای خیلی‌ها هم قابل درک نیست، چون شاخص‌ها و ملاحظات متعارفی که قانون اساسی دارد تبیین شده و می‌توان به آن استناد کرد ولی وقتی عملکرد شورای نگهبان را ملاک قرار دهیم ضمن احترام به تک تک افراد می‌بینیم که در تراز جمهوری اسلامی نیستند.
نامزدهای حــاضر چه خصوصیاتی باید می‌داشتند که فاقد آن هستند؟
نکته اول عدم جامعیت و درک اکثر آنهاست، یعنی درک صحیحی از محیط ملی و شرایط کشور با توجه به جهت‌گیری نظام و اندیشه امام(ره) و رهبری را نداشتند و از طرفی در تشخیص مناسبات زمان و مکان دچار مشکل بودند که از جمله خصوصیات بارزی است که شخص کاندیدا باید داشته باشد و مهمتر از همه وجه عقلانیت شخص است، به خاطر دارم که بنی صدر شهید رجایی را با عبارت‌های توهین آمیزی توصیف می‌کرد و به علم و مدرک خودش استناد می‌کرد ولی فرمایش امام این بود که شهید رجایی عقلش بیشتر از علمش است که در عمل هم شاهدش بودم که در تصمیم گیری‌ها به شدت عالمانه و عاقلانه به نظرات گوش می‌داد و به مشاوره‌هایی که برایش انجام می‌شد به دقت گوش می‌کرد و بعد در بین آنها با معیارهای عقلانی تصمیم می‌گرفت، اما در این مناظره‌ها کمتر برخوردهای عقلائی دیدیم همه واکنش‌ها هیجانی و احساسی بود.
بــه صورت کلی مناظره‌ها در حوزه اقتصاد چه سمت و سویی پیش گرفت، برنده و بازنده مناظره چه کسانی بودند؟
انتخابات نوعی رقابت است و رقابت در ادبیات اقتصادی بسیار واژه مهمی است که وقتی می‌خواهند مکانیزم قیمت‌ها را با بازار آزاد تفسیر کنند می‌گویند فضای رقابتی ایجاد شده است، در رقابت تولید کننده و مصرف کننده هر دو منتفع می‌شوند به این معنا که تولید کننده با ارتقای کیفیت تولید محصول خودش و در عین حال با دقت در کاهش هزینه سعی می‌کند که به روش‌های نوین و ابداعی سودش را به این طریق برجسته سازد که مصرف کننده هم در این حال منتفع می‌شود، به همین سبب تولید کنندگان همواره سعی می‌کنند سهم خودشان را از بازار با ویژگی‌های خودشان بالا ببرند یعنی ایجابی است، وقتی رقابت را در مسائل سیاسی تعبیر کنیم یعنی شخص باید خودش را عرضه کند و قابلیت‌های خود را بگوید، اما از آن دوره معروف به «بگم، بگم» شاهد این هستیم که اخلاق شکست فاحشی خورد و در آن انتخابات بازنده اخلاق بود و کماکان شاهد این هستیم که آن روند همچنان ادامه دارد و رقابت به صورت سلبی است و کاندیدا به‌جای اثبات خود نفی طرف مقابل را در دستور کار قرار می‌دهد که بدترین نوع عرضه است و از رذائل اخلاقی است و در هر عرصه‌ای چه سیاست، چه اقتصاد چه اجتماع نوعی سقوط محسوب می‌شود.
علت این سقوط اخلاقی در عرصه انتخابات چیست و چه اثری بر مشارکت مردم در صحنه دارد؟
ما در آموزه‌های فرهنگی و مذهبی‌مان شاهد هستیم که باید در صفات خیر مانند صبر، پایداری، گذشت و شجاعت از هم سبقت بگیریم، در حالی که خلاف آن یعنی اینکه شکست کسی را خواستار باشیم می‌شود زوال اخلاقی که ریشه‌اش در حسادت و تخریب شخص مقابل است. متاسفانه فضای انتخابات با ضریب بالا در همین سمت حرکت می‌کند و دوره به دوره می‌بینیم که همین مطلب با شکل‌های پیچیده‌تر خودش را نشان می‌دهد که علت‌هایش در درجه اول برمی‌گردد به دست اندر کاران و کارگزارانی که در زمینه انتخابات مشغول هستند. از انتخاب کاندیداها گرفته تا کسانی که مانند صدا و سیما زمینه عرضه آنها را فراهم می‌کنند که من نمره خوبی به هیچ‌یک نمی‌دهم و ماحصل آن می‌شود انتخاب ناشی از هیجان و نوعی سرخوردگی اجتماعی برای آنهایی که می‌خواهند در عرصه انتخابات شرکت کنند و دچار تردید هستند و این برای نظام بد است، چون بقا و دوام نظام جمهوری اسلامی در سرمایه‌ای به نام مردم است زیرا جمهوریت یک وجهه و شکل آن و اسلامیت وجهه دیگر که محتوای آن است را نشان می‌دهد، بنابراین ضربه زدن به هر بخش که شاهد بودیم در جاهایی با افراط به جمهوریت آن صدمه وارد شد و در بعضی جاها با تلقی‌های تحجرگرایانه، اسلامیت ضربه خورد، بسیار برای نظام آسیب رسان است، بنابراین در فضای کنونی اصالت نظام جمهوری اسلامی که اتکا به آرای مردم و پایگاه مردمی دارد محل نگرانی است و امیدوارم پیش بینی‌ام درست نباشد ولی کماکان حدس می‌زنم که در بحث مشارکت شان و حدی که کشور لازم دارد در حد مطلوب تامین نشود.
کاندیداها در طرح موضوعات مبتلابه جامعه چگونه عمل کردند و تا چه میزان وعده‌ها شعاری و چه میزان عملگرا بودند؟
در فضای طرح موضوعات هم شاهد بودیم که از طرفی درک صحیحی نسبت به مفهوم خدمت رسانی وجود ندارد یا اینکه نگرش‌های پوپولیستی در حال حاکم شدن است و اینکه صرفا راضی کردن مردم به هر بهایی و بعد منافع بلندمدت و میان‌مدت و فضای اقدامات آنی و کوتاه مدت را سرلوحه کردند که به ضرر مردم است، یعنی اقدامات مسکن وار بجای رفع موانع تولید و ایجاد درآمدهای مستمر و پایدار که به تبع آن می‌توان رفاهی پایدار ایجاد کرد جایگزین شده است که برجسته‌ترین این اقدام توزیع یارانه بود که در دولت‌های نهم و دهم صورت گرفت که خاطرم هست همان زمان هم در مجلس مخالف این طرح بودم که خیلی‌ها به من خرده می‌گرفتند که شما که طرفدار عدالت اجتماعی هستید چرا مخالف توزیع پول بین فقرا و افراد جامعه هستید؟ که پاسخ من این بود که اولا این توزیع پول بین فقرا نیست و توزیع پول ملی و عمومی محسوب می‌شود و بیشتر جهت گیری سیاسی و کسب رای دارد و بهترین کمک به فقرا این است که ریشه‌های فقر را برطرف کنیم و صرف پرداخت پول یک اقدام مسکن‌وار است و درد بیمار را دوا نمی‌کند و این مثل یک دندان درد شدید است که شخص به دندانپزشک مراجعه می‌کند و پزشک برای اینکه فرصت درمان پیدا کند، آنتی بیوتیک به بیمار می‌دهد که وی را برای اینکه دفعتا درد را از او دور می‌کند خوشحال می‌کند ولی اگر پزشک برنامه درمان نداشته باشد در مراجعه بعدی آنتی بیوتیک را با دوز بالاتر می‌دهد و این اگر استمرار پیدا کند به مورفین می‌رسد که این هم ممکن است سبب شعف و شادی مصرف کننده باشد ولی اعتیاد حاصل از آن آفت زمان می‌شود و فرصت معالجه را می‌گیرد و ممکن است آن دندان که قابل علاج بود به کشیدن برسد و متاسفانه معالجه‌ای که اکنون شاهد آن هستیم مسکن وار و رقابتی در پرداخت پول است یعنی به‌جای ماهیگیری عمدتا ماهی می‌دهند در حالی که خدمت این است که به کسی آموزش پول درآوردن بدهی نه پول.
گروهی از مردم با همین وعده‌ها اقناع می‌شوند، این اقناع تا کی استمرار می‌یابد و سرانجام این گونه وعده دادن چیست؟
آنچه که دیدیم وعده و وعید‌هایی بود که برای رای آوری مطرح شد و به سمتی رفت که با واقعیت منابع در تضاد بود، به طوری که خیلی از مستمعینی که ذی نفع بودند به این وعده‌ها باور نداشتند اگرچه درصدی به مصداق «وصف العشق نصف العشق» از اینکه وعده‌های گرانی می‌دهند ممکن است، دچار یک شادی مقطعی بشوند ولی به واقعیت که رجوع بکنند می‌بینند که اینگونه نیست و اینها مشکلات عمده‌ای بود که وجود دارند، متاسفانه چیزی که اینجا فدا شد اهداف آرمانی پیشرفت بود که در مفهوم توسعه هم تجارب تاریخی کشورهای دیگر را داریم و هم شواهد عینی داریم و هم روش‌های علمی که همه اینها نشان می‌داد وعده‌ها در تضاد با این مفاهیم است و کسی که درک صحیح از رشد پایدار و تعالی ندارد چگونه می‌تواند یک کشور را به رفاه و صلاح برساند.
چــرا اســاسا این مسأله بــاب شده در انتخابات‌ کاندیداها به سوی وعده‌های پوپولیستی می‌روند؟
این بحثی دیگر است که چرا نظام جمهوری اسلامی به‌جای اینکه در یک سیر تکاملی به سمت انتخاب اصلح برود به مسیری قهقرایی می‌رود، در گذشته نیز اشاره کردم که برخی از تایید صلاحیت شدگان در تراز نظام نیستند.
نـــظام جــمهوری اسـلامی همواره به مشارکت حداکثری تاکید می‌کرد، اما شاهد هستیم که امروز مشارکت روند سابق را طی نمی‌کند؟
علت بقا و دوام جمهوری اسلامی آن سرمایه‌ای است که امام‌راحل موجب آن شد، به قول علما اگر بخواهیم چیزی دوام پیدا کند باید آن چیزی که موجب آن شده همواره پویا باشد، بنابراین سرمایه‌ای به نام مردم که امام(ره) ایجاد کرد که فراتر از یک سرمایه اجتماعی و مادی است که حتی در نظام سرمایه‌داری هم می‌بینیم که منابع انسانی مهمتر از منابع مادی تلقی می‌شوند زیرا می‌توانند با توان مدیریتی خود یک اجتماع را به پیش ببرند مانند کجاوه‌ای که یک اسب آن را پیش می‌کشد که در دویست سال گذشته ابتدا پول را در این جایگاه قرار می‌دادند که بعد شد سرمایه مادی و سپس شد سرمایه انسانی و حالا طبق نظریات اخیر سرمایه علمی به عنوان مهمترین سرمایه قلمداد می‌کنند که می‌گویند آنچه باید جلوی کجاوه باشد باید دانش بنیان باشد اما در انقلاب اسلامی ایران این سرمایه انسانی بود که اهداف را پیش برد، همانطور که امام(ره) در سخنانش می‌فرماید خون بر شمشیر پیروز است، خون تجلی اراده مردمی و شمشیر نماینده امکاناتی است که جهان از جمله رژیم پیش در اختیار داشت ولی چون پایگاه مردمی نداشت سقوط کرد. آنچه قابل ذکر است این است که با وجود قومیت‌ها و مذاهب مختلف در کشور آنچه رمز پیروزی شد وحدت کلمه است جلوی تجزیه را گرفت و خلق بلوچ، خلق کرد، خلق عرب و خلق فارس و سایر قومیت‌ها زیر یک پرچم قرار داد و با روشی که امام (ره) داشتند همه اقوام منسجم شدند و پس از آن جنگ تحمیلی بود که شرق و غرب علیه ایران بودند که صدام موشک‌های نقطه زن را از شوروی و هواپیما‌های میراژ را از فرانسه و سلاح‌های شیمیایی را از آلمان می‌گرفت و به صورت کلی همه امکانات از همه جهان در اختیار عراق بود ولی چیزی که جنگ را پیش برد سرمایه انسانی ایران بود، اگرچه خسارت‌هایی در جنگ دیدیم اما به اتکای مردم توانستیم هشت سال مقاومت جانانه در مقابل رژیم بعث داشته باشیم با مردمی که خودشان را دائما در مشارکت و حضور نشان می‌دهند.
چه فاکتورهایی در افزایش میزان مشارکت مردم تاثیر دارند و چرا امروز شاهد کاهش آن هستیم؟
اگر مشارکت مردم در صحنه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی از جمله انتخابات یا عرصه‌های دیگر را مهندسی معکوس کنیم به این نتیجه می‌رسیم که این مشارکت با نصیحت و معجزه پدید نمی‌آید و باید باور، ایمان و اعتقادی به یک حوزه یا یک فرد یا یک پدیده داشته باشند و بر آن اساس در صحنه حضور پیدا کنند همانطور که در راهپیمایی‌های دوران انقلاب این باور بود که این مسیر، مسیر حق است البته این سرمایه ملی کشور ما هم مورد بغض و عناد جهان سلطه یعنی آمریکا بوده است که به شدت با تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی دنباله‌دار دنبال تضعیف آن بوده یا در فضای مجازی سمپاشی‌های فراوانی علیه آن می‌کنند که مشخص است برخی که چنین می‌کنند معاندند و هدفشان چیزی جز تخریب و نا امید کردن مردم نیست و متاسفانه بد عمل کردن و اشتباهات محاسباتی نیز در نظام تصمیم گیری موثر بوده است.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار