حسن موسوی چلک - رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
چرا این همه خشونت؟
آرمان ملی آنلاین - این روزها چند خبر پشتسر هم بازتاب پیدا کرده است. زورگیری در ملأعام از خانمی در شهریار که با تدبیر پلیس سریع شناسایی شدند و حتما مجازات هم خواهند شد و اتفاقی که دیروز در اداره اموال تملیکی بنیاد مستضعفان ایلام در قالب گروگانگیری افتاد و اخبار دیگری که راجع به موضوع خشونت منتشر میشود موضوع یادداشت پیش روست. اینکه آیا وضعیت خشونت در جامعه ما وضعیت نگران کنندهای است؟ اگر آمار ضرب و جرح پروندههایی که فقط در پزشکی قانونی ثبت میشود یا به آنها مراجعه میکنند را نگاه کنیم، عدد حدودی 600 هزار پرونده را تقریبا در سالهای اخیر داشتهایم و پرونده سرقت که معمولا بیشتر از ضرب و جرح تشکیل میشود، بیشتر از همین جنس خشونت است. وقتی مالی را از فردی با زور یا غیره میگیریم به نوعی داریم خشونت را وارد میکنیم. در کنار اینها شاخصهای دیگری مثل گرایش به موادمخدر صنعتی، مصرف مشروبات الکلی، آمار اختلالات روانی، آمار افسردگی و همه اینها نشان میدهد که هیچکس نمیتواند منکر افزایش خشونت یا وجود خشونت در جامعه باشد. حال این سوال مطرح میشود که چرا افراد با اعمال خشونت- چه حق یا ناحق- رفتار میکنند. از چگونگی رخداد حادثه ایلام بیاطلاعم و نمیدانم فردی که در اداره مذکور کار میکرده و تعلیق شده حق داشته یا نه ولی اینکه روشهای خشونتآمیز و مخصوصا گروگانگیری با اسلحه و تیراندازی یا زورگیری با اسلحه و شمشیر و قمه و غیره را شاهدیم جزو روشهای خشن است. یا وقتی با استفاده از اسید مبادرت به انتقامگیری میشود، نشان دهنده این است که گاهی مواقع به دلایل مختلف راه را برای گرفتن یا اثبات حقی که حتی از نظر شخص ممکن است حق باشد و از نظر دیگران ناحق ولی راهی که انتخاب میشود، راه مبتنی بر محور قانون نیست که این بسیار خطرناک است که هرکسی هر جایی که تشخیص داد بدون احترام به قانون روش خشونتآمیز را انتخاب کند تا بتواند تلافی کند، انتقام بگیرد و شاید از نظر خودش به حق خودش برسد. تناقض در برخی تصمیمگیریها، ناهماهنگی در برخی مدیریتها، کاهش ارزش پول و دارایی، بیکاری، عدم تناسب بین درآمدها و هزینهها و همه اینها فشار را مضاعف میکند. کشوری که دارای این همه منابع، ظرفیتهای بالفعل و بالقوه و موقعیت ژئوپلیتیکی خاص برای اینکه مردم در رفاه کامل زندگی کنند را دارد اما امروز شرایطی را تجربه میکند که شایسته آن نیست و نه باید وضعیت اقتصادی اینگونه باشد که برای یک شانه تخممرغ 90 هزار تومان پرداخت کنند یا برای یک روغن یا یک کیلو مرغ اعدادی باورنکردنی. طبیعی است که اینها فشارها را مضاعف میکند. هر زمانی که پیش آمده از اینکه دوران حساسی است سخن گفتهایم. نمیگوییم ماکارونی، میوه، مرغ و گوشت نخورید اما سوال این است که چرا باید برخی اقلام به علت گرانی از سبد خانوار حذف شود؟ همه اینها به من به عنوان یک شهروند فشار میآورد. آنها که مهارت تابآوری را بالایی دارند و میتوانند خشمشان را کنترل کنند و به راههای قانونی متوسل شوند یا مراحل قانونی را طی کنند، ممکن است در گام اول خشونت را به این شکل نشان دهند ولی آنها هم یک جایی از کوره در میروند؟ هشداری که برگرفته از نحوه مدیریت حوزههای اقتصاد، اجتماعی، فرهنگی و غیره میتواند باشد. میخواهم بگویم که وقتی خشونت را مشهودتر میبینیم، روی افکار عمومی تاثیر میگذارد و حتی میتواند منجر به یادگیری و تکرار این رفتار توسط دیگران باشد. ما همین موضوع را در مورد اقدام به خودکشی هم داریم. یکی از راههای گسترش خشونت، یادگیری روشهای اعمال خشونت توسط دیگران است لذا انتظار این است که مسئولان عزیز که حتما دغدغه رفاه مردم و سلامت همه جانبه از جمله سلامت اجتماعی و روانی مردم را دارند، تدبیر مناسبتری را انجام دهند تا نگرانیها و دغدغهها برای مردم، مردمی که بیش از 40 سال پای این انقلاب بودند و ایستادند و از جان و مال خود مایه گذاشته و برادریشان را ثابت کردند، انتظار دارند که سفرهشان پررنگتر و کیفیتی بهتر داشته باشد و دغدغهشان کمتر شود. امیدوارم که برای این حوزه تدابیر اثربخشی که درزندگی مردم آثار آن دیده شود.
ارسال نظر