دکتر تقی آزاد ارمکی در گفتوگو با «آرمان ملی»:
گرانی به هیولایی تبدیل شده است
احسان انصاری: تشدید گرانیها چه پیامدهای اجتماعی برای جامعه بههمراه خواهد داشت؟ «آرمان ملی» برای بررسی و پاسخ به این سوال با دکتر تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس گفتوگو کرده است.
آرمان ملی آنلاین - آزاد ارمکی معتقد است گرانی در جامعه ایران به هیولایی تبدیل شده که در مرحله نخست گریبان دستگاه اجرایی را گرفته است. وی همچنین بر این باور است که تصمیماتی که دولت به نام اصلاحات اقتصادی گرفته در واقع اصلاحات نیست، بلکه دولت به جای توجه به علتها به معلول توجه کرده است. وی ادامه میدهد: «دولت با جامعه بر سر مشارکت اجتماعی منازعه کند همه به دنبال این هستند که در این شرایط چه کسی بیشتر میتواند منفعت ببرد. اینجاست که نیروها و عوامل اجتماعی به عوامل مخرب تبدیل میشوند. در چنین شرایطی تولیدکننده و مصرف کننده نقش مخرب پیدا میکنند. » در ادامه ماحصل گفتوگوی «آرمان ملی» با دکتر آزاد ارمکی را میخوانید.
یکی از مطالبات اصلی مردم در سالهای اخیر و به خصوص نسبت به دولت رئیسی کنترل گرانیها و تورم بوده است. این در حالی است که میزان تورم در دولت رئیسی به بالاترین میزان خود پس از انقلاب رسیده است. آیا تصمیماتی که درباره گرانیهای اخیر انجام گرفته با توجه به پیامدهای اجتماعی آن بوده است؟ دولت به چه میزان در تصمیمات اقتصادی خود به مسائل اجتماعی توجه میکند؟
درباره ماهیت گرانیها هم میتوان بحث اقتصادی کرد هم اجتماعی و هم سیاسی. گرانی دلایل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد. اگر دلایل اصلی گرانی را مورد بررسی قرار بدهیم با پدیدهای چند بعدی و پیچیده مواجه خواهیم شد که امروز شکل هیولا به خود گرفته است. گاهی قیمت یک یا چند کالا افزایش پیدا میکند و حتی دوبرابر میشود که در این صورت عنوان میشود گرانی صورت گرفته است. این در حالی است که گرانی در ایران شکل افسار گسیختهای پیدا کرده و به یک هیولا تبدیل شده است. من معتقدم مهمترین دلیل گرانیها ناکارآمدی است. هر چند مسائلی مانند تحریم و بهم ریختگی مناسبات بین سازمانی نیز در این موضوع دخیل است اما اصلیترین مسألهای که در این زمینه نقش دارد ناکارآمدی بخشهایی از نظام اجرایی کشور است. اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم متوجه میشویم که این هیولا دارای دست و پاهایی است که یکی از این دستها گریبان دستگاه اجرایی کشور را نیز گرفته و فشار میدهد. اتفاقی که در شرایط کنونی در حال رخ دادن است با گذشته که ارتباطی با درون دستگاه اجرایی نداشت تفاوت دارد و بلکه این بار با دستگاه اجرایی نیز کار دارد و آن را تحت فشار قرار داده است. شاید در گذشته این هیولا بخشهایی از دستگاه اجرایی و جامعه را تهدید میکرد و برای آنها مشکل ایجاد میکرد اما امروز به همه دستگاه اجرایی و جامعه سرایت کرده و چالشهای جدی برای تصمیم گیری ایجاد کرده است. در شرایط کنونی تورم از50 درصد بیشتر شده و برخی از اقتصاددان نسبت به تورم سه رقمی در کشور هشدار میدهند. در چنین شرایطی هیولای گرانی همه جا را فراگرفته و اجازه نفش کشیدن به هیچکس را نمیدهد.
این هیولا چگونه شکل گرفته است؟ چه عواملی در شکلگیری این هیولا نقش داشته است؟
شرایط امروز به شکلی نیست که تنها نظام اجرایی آسیب ببیند و بلکه همه جامعه در حال آسیب دیدن از گرانیها هستند. این پدیده به اندازهای فراگیر و غبار آلود است که همه را درگیر خود کرده است. رئیسجمهور در سفرهایی که به مناطق مختلف کشور انجام میدهد به هر حال قولهایی میدهد و انتظار ایجاد میکند. در چنین شرایطی هنگامی که پرداخت حقوق کارمندان به سختی صورت می گیرد چگونه میتواند به انتظاراتی که ایجاد کرده پاسخ بدهد. کنشی که امروز دولت در سفرهای استانی انجام میدهد از جنس احمدی نژادی است که تنها انتظار ایجاد میکند. دولت تلاش میکند گروههایی که تحت فشار قرار دارند را از سختی نجات بدهد. این در حالی است که در این پروسه همه آسیب میبینند. دولت تلاش میکند به هر طریقی که امکان پذیر است حقوق کارمندان خود را پرداخت کند و چالشهای اقشار مختلف را مرتفع کند. به همین دلیل مجبور میشود تسهیلات به مردم بفروشد، از بانک مرکزی استقراض کند یا اینکه داراییهای خود را بفروشد. در اینجا دیگر همه بخشها در شرایط سخت قرار دارند. به همین دلیل دولت به دلیل منابع کمی که در اختیار دارد نمیتواند به مطالبات این گروهها پاسخ بدهد.
در چنین شرایطی واکنش جامعه چه خواهد بود؟
در چنین وضعیتی جامعه وارد عرصههای دیگری میشود. در اینجا به جای اینکه دولت با جامعه بر سر مشارکت اجتماعی بحث کند. برخی به دنبال این هستند که در این شرایط چه کسی بیشتر میتواند منفعت ببرد. اینجاست که برخی نیروها و عوامل اجتماعی به عوامل مخرب تبدیل میشوند. در چنین شرایطی تولیدکننده و مصرفکننده نقش مخرب پیدا میکنند و از سوی دیگر بخشهای مختلف اجتماعی نیز مخرب میشوند. در چنین شرایطی اقتصاد ضعیف میشود و گرانی همچنان وجود دارد. در این زمینه سه فرض به وجود میآید. در چنین جامعهای میزان بزهکاری افزایش پیدا میکند. گرانی و دزدی همدیگر را تقویت میکنند. هنگامی گرانیها در جامعه افزایش پیدا میکند به همان اندازه میزان دزدی و بزهکاری اجتماعی نیز افزایش پیدا میکند. در چنین فضایی برخی هیچ چیزی برای رقابت با سایر بخشها ندارند و به همین دلیل دست به دزدی میزنند. یک فروشنده به همان میزان که گرانیها افزایش پیدا میکند کالای خود را گرانتر میفروشد و سود خود را میبرد. این وضعیت درباره کارمندان و کسانی که نقشی در بازار ندارند وجود ندارد و به همین دلیل این افراد به سمت ناهنجاریهای اجتماعی حرکت میکنند. در ساماندهی حیات اجتماعی طبقه متوسط از بازی خارج شده است .به همین دلیل در این شرایط طبقه فرودست که هیچ ابزاری برای ابراز وجود و تحقق مطالبات خود ندارد تلاش میکند برخلاف قاعده حرکت کند و دست به کارهایی میزند که به ضرر جامعه تمام خواهد شد. این اتفاق میتواند به صورت عمومی نیز رخ بدهد. این احتمال نیز وجود دارد که جامعه دست به اقدامی نزند اما کارهایی انجام بدهد که نظام اجتماعی را دچار آسیب میکند. به عنوان مثال هنگامی که از شیرینی فروشی شیرینی میخرید متوجه میشوید که در آن موادی استفاده شده که قابل خوردن نیست و یا در کیسههای برنج الیاف میریزند و یا اینکه در پخت نان به جای اینکه از آرد استفاده کنند از خاک اره استفاده میکنند. همه این اتفاقات برای جبران وضعیت طبقه فرودستی است که هیچ ابزاری برای ابراز وجود ندارد.
آیا در شرایطی که گرانی پیامدهای اجتماعی منفی بههمراه داشته تصمیماتی که دولت گرفت چالشهای اجتماعی را تشدید نکرد؟آیا دولت زمان مناسبی را برای اصلاحات اقتصادی در نظر نگرفته است؟
من نام اقدامات دولت را اصلاحات اقتصادی نمیگذارم و معتقدم این تصمیمات اصلاحات اقتصادی نبود. اصلاحات اقتصادی دارای تعریف مشخص است. کجای این تحولات مانند اصلاحات اقتصادی بود؟اصلاحات اقتصادی به معنای این است که اگر جایی از بدن بیمار عفونت کرد در ابتدا جلوی عفونت آن را بگیرید. بانیان ارز4200 تومانی را ایجاد کردند و پس از مدتی آن را لغو کردند در سیستم سیاسی و اجرایی حضور داشتهاند و نه در بین مردم. به همین دلیل نیز تفاوتی نمیکند که ارز ترجیحی وجود داشته باشد یا خیر. در کشورهای توسعه یافته این پول را در اختیار نهادها قرار میدهند و از آنها پاسخگویی مطالبه میکنند. چرا این پولها در اختیار کسانی قرار میگیرد که احتمال سوءاستفاده از آن وجود دارد. جراحی اقتصادی به معنای این است که باید علتهای نابسامانیها را تشخیص داد و آنها را مداوا کرد. این در حالی است که دولت به جای اینکه به علتها توجه کند به معلول توجه میکند. دولت در ابتدا باید مشکل را به خوبی برای خود تعریف کند و سپس به راهحل آن بپردازد. این در حالی است که دولت هنوز صورت مسأله مشخصی را برای خود تعیین نکرده است. به همین دلیل اقداماتی که انجام شد جراحی اقتصادی نبود، بلکه بازی با معلولها بود. گرانی از چه چیزهایی ناشی میشود؟ یکی از آنها کمبود کالا است. به همین دلیل اگر دولت قصد داشت با گرانی مقابله کند در مرحله نخست باید کمبود کالا را مرتفع میکرد. اگر دولت قصد داشت با گرانی مقابله کند باید به سمت ساماندهی تولید حرکت میکرد. برای ساماندهی تولید نیز نیاز به سرمایه، طبقه متوسط و ساماندهی طبقات اجتماعی وجود دارد. از سوی دیگر باید مشکلات سیاست خارجی را حل میکردند و تحریمها را لغو میکردند.
ارسال نظر