| کد مطلب: ۴۷۵۹۰۰
لینک کوتاه کپی شد

گفت‌وگوی «آرمان ملی» با دکتر عبدالحسین مختاباد درباره مسائل فرهنگی کشور:

برخی تصمیم گیران جامعه با هنر مشکل دارند

احسان انصاری: «دولت به چه میزان نسبت به مسائل فرهنگی و هنری اهتمام داشته و در طول یک سال گذشته چه برنامه‌ای برای فرهنگ و هنر داشته است؟

برخی تصمیم گیران جامعه با هنر مشکل دارند

آرمان ملی آنلاین - «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوال و بررسی وضعیت فرهنگی و هنری در دولت با دکتر عبدالحسین مختاباد، خواننده برجسته کشور و عضو سابق شورای شهر تهران گفت‌وگو کرده است. مختاباد در این گفت‌وگو گفت: « واقعیت ماجرا این است که برخی که در مراکز تصمیم گیری وجود دارند با هنر مشکل دارند. برای این عده نیز تفاوتی نمی‌کند که چه کسی رئیس‌جمهور باشد. برای این عده تفاوتی بین خاتمی، احمدی نژاد، روحانی و رئیسی وجود ندارد. هنگامی که مشاهده می‌کنید بودجه موسیقی کشور حتی به اندازه قیمت یک آپارتمان100 متری در شمال شهر تهران نیز نمی‌شود چه انتظاری می‌توان از موسیقی کشور داشت؟» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

دولت در آستانه یک سالگی قرار دارد. در طول این یک سال دولت از نظر فرهنگی و اجتماعی چه برنامه‌ای داشت و به چه میزان موفق شد برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی را محقق کند؟

براساس آمارهای رسمی که در کشور اعلام می‌شود و نه فضای مجازی و شبکه‌های معاند درصد بالایی از مردم زیر خط فقر زندگی می‌کنند. طبیعی است که در چنین شرایطی جامعه از نظر فرهنگی و اجتماعی با چالش‌هایی مواجه می‌شود. واقعیت این است که حتی زمانی که وضعیت اقتصادی دولت‌ها خوب هم بوده نگاه یتیم واری به مسائل فرهنگی داشته‌اند. در شرایط کنونی که وضعیت اقتصادی دولت خوب نیست توجه به مسائل فرهنگی و هنری کمتر می‌شود. تنها اتفاقی که در زمینه فرهنگی رخ می‌دهد برگزاری کنسرت‌هایی است که سهم ناچیزی از مسائل فرهنگی جامعه را به خود اختصاص می‌دهد و در مقابل همه چیز فراموش شده است. تنها در چنین شرایطی نقش دولت‌ها را می‌توان احساس کرد اما آنجا که نیاز به حمایت و کمک به جامعه هنری و فرهنگی جامعه وجود دارد دولت‌ها به رسالتی که در مقابل جامعه فرهنگی دارد به خوبی عمل نمی‌کنند.

شما معتقدید دولت در زمینه فرهنگی برنامه نداشته است؟

دولت از ابتدای شکل گیری تاکنون برنامه‌ای چندانی برای مسائل فرهنگی و اجتماعی ارائه نداده است و همه انرژی و وقت خود را صرف مسائل اقتصادی کرده است. این وضعیت تنها در مورد دولت سیزدهم نیز وجود ندارد و درباره بقیه دولت‌ها نیز وجود داشته است. در طول چهل سال گذشته اگر به بودجه‌های فرهنگی کشور نگاه کنیم متوجه می‌شویم که در این زمینه با چالش‌های جدی مواجه هستیم. براساس آمارهایی که من در اختیار دارد سهم هر ایرانی از فضای فرهنگی مانند سالن‌ها و مراکز فرهنگی تنها یک تا دو سانتیمتر بوده است. این وضعیت درباره فضای ورزشی نیز تا حدودی وجود دارد اما نسبت به مراکز فرهنگی وضعیت بهتری دارند. تنها اتفاقی که در وضعیت فرهنگی جامعه رخ داده تلاش‌های فردی هنرمندان بوده و علاقه و دلسوزی که نسبت به این کشور و آب و خاک آن داشته‌اند. سوال اینجاست که در طول 40سال گذشته چند سالن مناسب موسیقی در کشور ساخته شده است؟چند سالن سینما ساخته شده است؟ به چه میزان جشنواره‌های معتبر در کشور برگزار شده است؟ تنها جشنواره فجر وجود دارد.

در بین دو دولت چه تفاوت هایی در زمینه فرهنگی وجود دارد؟

آقای روحانی به اندازه‌ای گرفتاری و دلمشغولی داشت که تنها کاری که در طول هشت سال انجام داد این بود که در طول سال یک افطاری با هنرمندان می‌خورد. واقعیت این است که دولت روحانی نیز در این زمینه اقدام مناسبی انجام نداد. واقعیت ماجرا این است که برخی که در مراکز تصمیم گیری برای هنر وجود دارند با هنر مشکل دارند. برای این عده نیز تفاوتی نمی‌کند که چه کسی رئیس‌جمهور باشد. برای این عده تفاوتی بین خاتمی، احمدی نژاد، روحانی و رئیسی وجود ندارد. تنها اتفاقی که رخ می‌دهد این است که در ایام انتخابات هنرمندان را در ستادهای انتخاباتی به کار می‌گیرند تا رأی بیشتری به دست بیاورند. هنگامی که مشاهده می‌کنید بودجه موسیقی کشور حتی به اندازه قیمت یک آپارتمان100 متری در شمال شهر تهران نیز نمی‌شود چه انتظاری می‌توان از موسیقی کشور داشت؟در همه کشورهای جهان هنگامی که یک هنرمند در عرصه جهانی جایزه می‌گیرد و باعث افتخار می‌شود برای وی احترام زیادی قائل می‌شوند. نکته جالب این است هنگامی که این هنرمند به کشور باز می‌گردد برخی به فرودگاه رفته و به وی ناسزا می‌گویند. این در حالی است که همین افرادی که در پشت میز و صندلی‌های مدیریت فرهنگی کشور نشسته‌اند هنگامی که می‌شوند یک هنرمند و یا پیشکسوت فرهنگی در بیمارستان در بستر بیماری است هیچ کاری نمی‌کنند و به عیادت وی نمی‌روند. این رویکردی است که در سال‌های گذشته جامعه فرهنگی و هنری کشور با آن مواجه بوده است. نقش مدیران فرهنگی در چهل سال گذشته ایجابی نبوده و تنها نقش یک سرعت گیر را داشته است.

آیا کنســرت‌هایی که پس از کرونا برگزار می‌شود پاسخگــــوی نیازهای‌ جامعه در ایــن زمینه بوده است؟

اینکه مـــردم از این کنسرت‌ها استقبال می‌کنند و سالن‌ها پر می‌شود جای خوشحالی دارد. البته این اتفاق باعث نمی‌شود که کاستی‌ها را نبینیم. واقعیت این است که هنر ایران در سال‌های اخیر دچار بی‌برنامگی شده است. به همین دلیل نیز خیلی از ایده‌ها و داده‌های هنری را در آثار هنری مشاهده نمی‌کنیم. دیر یا زود ماه عسل کنسرت‌هایی که این روزها برگزار می‌شود هم به پایان می‌رسد و ممکن است یک یا دو سال بیشتر طول نکشد. جامعه امروز از حمایت از هنر واقعی و جدی سرباز زده و در میان عده‌ای از این وضعیت سوءاستفاده می‌کنند و به اهداف خود می‌رسند. این در حالی است که این وضعیت پایدار نیست و پس از مدتی وضعیت برعکس خواهد شد. این یک خطر جدی است و باید نسبت به آن هشدار داد. دلیل اصلی آن این است که در جامعه نسبت به هنر واقعی و فرهیخته سرمایه‌گذاری نمی‌شود و به همین دلیل هنر یک بار مصرف در جامعه جولان می‌دهد. این زنگ خطری است که در آینده جامعه با آن مواجه خواهد شد. من تعحب می‌کنم چگونه ممکن است چنین اتفاقاتی در جامعه رخ بدهد. برخی تنها به دنبال سرگرمی مردم هستند و همین که مشاهده می‌کنند مردم سرگرم هستند بسنده می‌کنند. این در حالی است که من شرایط را در یک پروسه دو ساله به بعد مساعد نمی‌بینم و معتقدم پس از این پروسه زمانی چالش‌ها روز به روز بیشتر خود را نشان خواهد داد.

اگر عملکرد دولت‌ها و دستگاه فرهنگی کشور را کنار بگذاریم هنر نیز دارای رسالتی است که باید نسبت به وضعیت موجود در جامعه حساس باشد و براساس نیازهای جامعه و مطالبات مردم واکنش نشان بدهد. آیا در شرایط کنونی هنر به خوبی رسالت خود را انجام می‌دهد؟

در شرایط کنونی هنر کار خود را انجام می‌دهد. با این وجود ما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم. امروز شرایط اقتصادی و اجتماعی بسیاری از مسائل را به اندیشمندان تحمیل می‌کند. در شرایط کنونی اقتصاد حرف اول را می‌زند. یکی از اساتید برجسته فلسفه کشور عنوان می‌کرد من از اینکه به سمت علم و فلسفه رفته‌ام پشیمان هستم. فردی ممکن است با یک حرکت اقتصادی در روز چند میلیارد به دست بیاورد در حالی که حقوق من استاد دانشگاه در طول سال ممکن است به صد میلیون نیز نرسد. هر چه سرمایه‌گذاری‌ها در زمینه هنری کمتر باشد هرچه هم درخت هنر تنومند و قوی باشد در نهایت خشک می‌شود. هنگامی که یک درخت در بیابانی بی‌آب و علف قرار دارد ممکن است با جانفشانی تلاش کند خود را نجات بدهد اما در نهایت شکست می‌خورد و خشک می‌شود. وضعیت هنر نیز در کشور ما به همین صورت است. امروز نه دولت‌ها از هنر حمایت می‌کنند و نه جامعه. در چنین شرایطی درخت هنر به هر میزان هم که تنومند باشد در نهایت خشک خواهد شد. امروز افتخار یک اثر هنری به این نیست که به چه میزان هنر در آن به کار رفته است، بلکه آن چیزی که حائز اهمیت است این است که این اثر هنری به چه میزان فروش کرده و درآمد اقتصادی داشته است. این رفتار پوپولیستی که در جامعه ایجاد شده همه چیز را تحت الشعاع قرار داده است. هنرمندی که اثری فاخر دارد و به دلیل اینکه ممکن است فروش نداشته باشد کسی روی آن سرمایه‌گذاری نمی‌کند. آیا یک هنرمند برای اینکه اثر هنری خود را عرضه کند باید خودش سرمایه‌گذاری کند؟ آیا نهاد یا سازمانی وجود دارد که این کار را انجام بدهد؟در پاسخ باید عنوان کرد چنین حمایت‌هایی صورت نمی‌گیرد. امروز هنرمند کار خود را انجام می‌دهد اما فضایی برای شکوفایی هنری در جامعه وجود ندارد.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار