سیدجلال ساداتیان در گفتوگو با «آرمان ملی»:
منافع ملی در توازن با غرب و شرق است
آرمان ملی آنلاین - سهیل ثابت: تحولات حول محور برجام هر روز ابعاد مختلفی پیدا میکند و با اظهار نظر مقامات مختلف کشورهای حاضر در توافق مسائل مختلفی در حاشیه پیرامون توافق رخ میدهد. این در حالی است که چندی پیش جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در مطلبی که واکنشهای زیادی از سوی سایر کشورهای عضو بههمراه داشت آورد: « اکنون متنی را روی میز گذاشتهام که با جزئیات دقیق به لغو تحریمها و همچنین گامهای هستهای مورد نیاز برای احیای برجام میپردازد. این متن بهترین توافق ممکن است که من به عنوان تسهیل کننده مذاکرات، آن را امکانپذیر میدانم» در راستای همین امر اروپاییها به این گفته بورل تاکید کردند اما ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با تایید مواضع بورل اما باز هم توپ را به زمین ایران انداخت و گفت «ما دلیل ایجاد وقفه در احیای برجام نبودهایم» با این حال در شرایطی که همه طرفها بر لزوم تصمیمگیری نهایی برای احیای برجام تاکید دارند باید دید که در نهایت چه زمانی احیای برجام عملا بهوقوع خواهد پیوست. در این راستا برای بررسی تحولات پیرامون احیای برجام، مواضع طرفین و اهمیت رسیدن به توافق برای همه طرفها «آرمان ملی» با سیدجلال ساداتیان، تحلیلگر مسائل بینالملل و سفیر سابق ایران در انگلیس به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
با توجه به اظهارات اخیر مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مبنی بر در دسترس بودن توافق خوب و نوع اظهارات مقامات غربی و مقامات کشورمان به چه میزان معتقد به رسیدن به توافق در آینده نزدیک هستید؟
مساله برجام و اختلافات ایران و آمریکا فعلا در شرایطی است که ایران و آمریکا هر کدام به فکر دست بالا در مذاکرات هستند و میخواهند نهایت امتیازات ممکن را از طرف مقابل بگیرند. لذا دولت فعلی فکر میکرد ظرف مدت کوتاهی به همان نتایج دستاورد آقای ظریف و گروهش خواهد رسید و خودشان نیز وعده داده بودند که ما دستاوردهای بالاتری را خواهیم داشت. متقابلا نیز آمریکاییها فکر میکردند دولت جدیدی که روی کارآمده میتواند از او امتیازات بالاتری بگیرند. اما موقعیت تغییر کرد و به ویژه در این چند ماه اخیری که حمله روسیه به اوکراین را داشتیم اینجا نیز تحولات جدیدی اتفاق افتاد و در نتیجه هر کدام سعی میکنند که بگویند ما به دستاوردهای بیشتری احتیاج داریم و باید به آن برسیم. در حالی که هر دو به هم نیاز دارند. ایران نیاز دارد که برجام احیا بشود و بتواند به بازارهای بینالمللی دست پیدا کند، نفت خود را به راحتی بفروشد و پول آن را بازگرداند. از طرف دیگر آمریکا نیز برای اینکه به خصوص روسیه را در فشار قرار دهد و تحریمهای روسیه را کامل کند احتیاج دارد که روابط خود را با ایران برقرار کند تا هم بتواند موقعیت منطقهای خود را حفظ کند و نخواهد در دو جبهه درگیر شود و اجازه ندهد که ایران به سمت روسیه برود و از ایجاد اتحاد و ائتلاف احتمالی جلوگیری کند. از آن طرف نیز وقتی بخواهند روسیه را تحریم کنند نفت و گاز ایران وارد بازار اروپا بشود و در نقطه مقابل نیز روسیه تلاش میکند که این اتفاق نیفتد. در چنین شرایطی اروپاییهایی که اظهار خوشبینی میکنند که اتفاقی خواهد افتاد طبیعی است که بهشدت به این توافق احتیاج دارند و به دنبال این هستند که به نحوی از طرفین را بخرند. لذا اینکه آقای بورل یا انریکه مورا به تهران میآیند و تلاشهایی از طریق قطر و عمان اتفاق میافتد همه در راستای همین قضیه است. من میخواهم شکلی از این قضیه را ترسیم کنم که بازی هر کدام از بازیگران را متوجه شوید که هر کدام در چه شرایطی هستند. مقصر به وجود آمدن این شرایط انصافا آمریکا بوده و هست و هیچ تردیدی در اینکه آمریکاییها کوتاهیهای جدی کردهاند ولی هنوز از مصدر و موضع ابرقدرتی خود میخواهند حرف بزنند و بگویند که ما ایالات متحده آمریکا هستیم و این دیگران هستند که باید از موضع ما تمکین کنند و بپذیرند، نیست. البته هر دو طرف موضع خاص خود را داشتهاند اما در اکثر موارد و مواقع حق با ایران بوده است. چون طرفی که از برجام خارج شده و به ایران خسارت وارد کرده آمریکاییها بودهاند.
باوجود اینکه همه طرفین برجام به این موضوع اذعان دارند که طرف تخطی کننده از برجام آمریکا بوده و باید درصدد جبران برآید آمریکاییها با فرار به جلو توپ را به زمین ایران میاندازند و ایران را دلیل عدم توافق میخوانند این نوع رویکرد آمریکا را از چه جهت میتوان تحلیل کرد؟
تردیدی نیست که آمریکا از موضع ابرقدرتی و اینکه من آمریکا هستم برخورد میکند. لذا آنها با باور جایگاه خود و جایگاه ایران که به لحاظ فشارهای اقتصادی در این شرایط قرار گرفته اینگونه مطرح میکنند که ایران باید به آنچه ما میگوییم تن دهد و بپذیرد. لذا اینگونه نیست که طرفین هیچ تخلف و کوتاهی انجام نداده باشد ولی تاکید کردم که طرف خطاکار و کسی که قلدری میکند آمریکاست. آمریکاییها از موضع طلبکارانه صحبت میکنند نه از موضع بدهکاری که بگویند آمریکا به اشتباه از برجام خارج شد و ما عذرخواهی میکنیم. اگر برخورد اینگونه بود که مساله حل میشد؛ ماجرا این است که آنها نمیخواهند از موضع قلدری خود پایین بیایند. هرچند که اروپاییها نیز اذعان به خطای آمریکا دارند و در روند کار در شورای امنیت نیز اجازه ندادند که آمریکا اسنپبک را فعال کند و هنوز این ماجرا به قوت خود باقی است. حال جای سوال دارد؛ آمریکایی که در چنینی وضعیتی بود که حتی رفقای پا به رکاب و متحدینش حاضر نشدند با آمریکا همراهی کنند چطور امروز باز هم از موضع قلدری برخورد میکند. این دو مساله با هم جور درنمیآید و نمیشود.
با این تفاسیر اساسا نوع رویکرد قدرتهای بزرگ به احیای برجام را چگونه میبینید؛ منفعت محوری یا رسیدن به راهحلی کلی برای حل مساله برجام؟
محدودیت دیگر آمریکاییها انتخابات داخلی این کشور است و دموکراتها دنبال این هستند که این انتخابات را نبازند. برای اینکه اگر با ایران توافق کنند لابی اسرائیل و آیپک حتما موافقت نمیکنند و تلاش میکنند که دموکراتها کرسیهای بیشتری را در انتخابات کنگره از دست بدهند. لذا دموکراتها درصددند که بحث احیای برجام و توافق را به بعد از انتخابات کنگره بکشانند بلکه از این فشار خود را خلاص کنند. سایر طرفین نیز اگر منافعش تامین نشود قدمی در راستای توافق بر نخواهند داشت. منافع ملی ایران ایجابی میکند که در روابط خود با غرب و شرق عالم توازن داشته باشد.
ارسال نظر