| کد مطلب: ۴۹۸۴۵۹
لینک کوتاه کپی شد

سردار محمد کوثری در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

دفاع مقدس جنگ ایران با یک اجماع بین‌المللی بود

دفاع مقدس جنگ ایران با یک اجماع بین‌المللی بود

آرمان ملی آنلاین - احسان انصاری: جنگ تحمیلی علیه ایران یکی از مقاطع حساس تاریخ ایران است و ایران‌که تازه انقلاب کرده بود وارد جنگی تحمیلی شد که8 سال طول کشید. جنگی که با فراز و نشیب‌های زیادی برای ایران همراه بود و ناگفته‌های زیادی دارد. «آرمان ملی» به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس با سردار محمد اسماعیل کوثری یکی از فرماندهان جنگ و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت‌وگو کرده که در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

جنگ تحمیلی دارای ابعاد مختلفی است که برای نسل جدید همچنان ناشناخته است. مهم‌ترین جنبه‌های ناشناخته جنگ تحمیلی برای نسل جدید چیست؟
جنگ تحمیلی را باید به سه دوران قبل از جنگ، حین جنگ و پس از جنگ تقسیم کرد که هر دوره نیز دارای ویژگی‌های خاص خود است و اتفاقات متفاوتی در این سه دوره رخ داده است. درباره هر کدام از این دوره‌ها نیز ساعت‌ها می‌توان صحبت کرد و هر دوره دارای اتفاقاتی که است که در مسیر انقلاب و آینده کشور نقش مهمی داشت. قبل از آغاز جنگ استکبار جهانی توطئه‌هایی را طراحی کرده بود که بتواند نظام را ساقط کند و انقلاب را از بین ببرد. یکی از این توطئه‌ها این بود که صدام حسین که جانشین حسن البکر در رأس قدرت در عراق بود بتواند خواسته‌های آنها را عملی کند. استکبار جهانی به این نتیجه رسیده بود که با حسن البکر نمی‌توانند به اهداف خود درباره مسائل منطقه و همچنین انقلاب اسلامی ایران دست پیدا کنند. به همین دلیل نیز در26 تیر1358 صدام را جایگزین حسن البکر کردند و وی قدرت را در عراق به دست گرفت. این در حالی بود که صدام فرد جاه طلب و بلندپروازی بود و به همین دلیل غرب می‌توانست از این خصوصیات صدام به سود خود استفاده کند. نکته مهم در این زمینه این بود که زمانی که صدام در عراق به قدرت رسید کشورهای غربی تا آنجا که امکان داشت از وی حمایت کردند و به وی تجهیزات دادند. در نتیجه صدام احساس می‌کرد با تجهیزاتی که در اختیار دارد خیلی زود می‌تواند ایران را که به تازگی انقلاب کرده بود را شکست بدهد. قبل از انقلاب ایران را به عنوان ژاندارم منطقه می‌شناختند و قدرت نظامی اول منطقه به شمار می‌رفت. با این وجود زمانی که صدام به ایران حمله کرد تعداد لشکرها و تیپ‌های نظامی عراق از ایران بیشتر بود. این موضوع نشان می‌داد که کشورهای غربی حمایت همه جانبه‌ای از عراق کرده بودند. البته استکبار جهانی توطئه‌های دیگری را نیز طراحی کرده بود که مهم‌ترین آنها ترور شخصیت‌های طراز اول انقلاب و به هم زدن نظم جامعه بود. به همین دلیل نیز تجمعاتی در شهرهای مختلف کشور ساماندهی شد که هدف اصلی آن بهم ریختن نظم اجتماعی بود. یکی دیگر از توطئه‌هایی که استکبار جهانی دنبال می‌کرد کودتای داخلی بود که مهم‌ترین آن کودتای عقرب بود که در نهایت به کودتای نوژه معروف شد. هنگامی که از این راه‌ها نتوانستند به نتیجه برسند جنگ تحمیلی را به کشور تحمیل کردند.
در شرایطی که کشور در شرایط انقلاب بود چگونه توانست خود را برای یک تهدید خارجی آماده کند؟
جنگ تحمیلی صرفا یک تهدید خارجی نبود و در زمان شروع جنگ در برخی شهرهای مرزی نیروهای ضد انقلاب نیز زمینه‌های آشوب را فراهم کرده بودند. در برخی مناطق کشور مانند گنبدکاووس، کردستان، خوزستان و برخی از مناطق کشور گروه‌های مسلح وارد کشور شده بودند و تلاش می‌کردند نظم اجتماعی را به هم بزنند و کشور را وارد درگیری‌ و آشوب کنند. با این وجود در هیچ کدام از این مناطق نتوانستند به نتیجه برسند. نکته دیگر این بود که در تیر یا مرداد سال1359 یعنی یک ماه قبل از آغاز جنگ تحمیلی در کشور، کودتا صورت گرفت. کودتای نوژه نیز توسط سپاه، کمیته و مردم خنثی شد و استکبار جهانی نتوانست به اهدافی که داشت دست پیدا کند. کودتای نوژه حرکتی نظامی بود که چندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، توسط تنی چند از عناصر ضد انقلاب برای بازگرداندن محمدرضا پهلوی و شاهپور بختیار طرح‌ریزی شده بود. پس از خنثی شدن این کودتا بود که دشمنان انقلاب به این نتیجه رسیدند که چاره‌ای جز این وجود ندارد که یک جنگ تمام عیار را به ایران تحمیل کنند. این اتفاق در حالی رخ داد که کشورهای غربی صدام را در زمینه‌های مختلف تجهیز کرده بودند. حتی کشورهای مرتجع منطقه نیز به صدام کمک می‌کردند. آمریکا و متحدانش به صورت مستقیم از صدام حمایت می‌کردند. از سوی دیگر شوروی سابق نیز از صدام حمایت می‌کرد. هدف آنها این بود که در سه روز استان خوزستان را از ایران جدا کنند. حتی نقشه استان خوزستان را به فرماندهان عراقی داده بودند که براساس این نقشه‌ها عمل کنند. واقعیت تاریخی این است که تنها ارتش بعث عراق نبود که به ایران حمله کرد و بلکه ارتش عراق از سوی قدرت‌های جهانی حمایت می‌شد. در واقع دفاع مقدس جنگ بین ایران و یک اجماع بین‌المللی بود. در چنین شرایطی انقلاب از داخل و خارج تحت فشار قرار گرفته بود. در داخل کشور گروه‌های مختلف تلاش می‌کردند نظم عمومی جامعه را به هم بزنند و ازسوی دیگر در بیرون از مرزها نیز عراق به کشور حمله کرده بود. نکته دیگری که در این زمینه وجود داشت خیانت بنی صدر بود. بنی‌صدر به عنوان رئیس‌جمهور و فرمانده کل قوا نه ارتش را آماده کرده بود و نه سپاه را تجهیز کرده بود. فرمان ارتش بیست میلیونی را به نام بسیج مستضعفین حضرت امام(ره) 10 ماه قبل از جنگ تحمیلی صادر کرده بود. این در حالی بود که بنی صدر این فرمان را نیز اجرا نکرده بود.
چه اتفاقی رخ داد که تهدیدات داخلی و خارجی نتوانست به اهداف خود دست پیدا کند؟
وقتی خرمشهر 34 روز در مقابل عراق مقاومت كرد هیات‌های سیاسی از جمله از كشورهای عربی برای میانجی‌گری آمدند، چون از سقوط ایران ناامید شده بودند و حضرت امام خمینی (ره) هم به آنها فرمودند: اگر شما اختیار تصمیم گیری دارید بگویید عراق به لب مرز برگردد تا مذاكره كنیم. از سوی دیگر، رزمندگان اسلام با الگوگیری از امام‌ حسین (ع)، جبهه‌ها را پر از معنویت كردند و حضور پرشور و عاشقانه‌ نیروها در جبهه‌ها به‌خاطر وجود محبت، صفا، رفاقت و برادری واقعی بود، آنها با خدا خالصانه معامله كردند و همین امر هم باعث شد نه تنها در برابر دشمن متزلزل نشویم بلكه هر روز طراحی‌های دقیق انجام شد كه عملیات‌های پیروزمند ثامن‌الائمه (ع)، طریق القدس، فتح‌المبین و بیت‌المقدس از جمله این طراحی‌ها بود. عامل پیروزی ما در جنگ تحمیلی توكل به خدا بود و شاید حماسه‌ نیروهای ما برای بعضی‌ها افسانه باشد، اما واقعیت است و اگر اصرار بر یاد كردن از شهدا وجود دارد به دلیل حماسه‌آفرینی آنهاست. در تاریخ 200 سال اخیر، دفاع مقدس می‌درخشد، چون در این دوره تاریخی اجازه ندادیم دشمن حتی یك وجب از خاك كشورمان را در اشغال خود نگه دارد و حالا دشمن از روحیه شهادت‌طلبی و ایثار جوانان ما وحشت دارد، چون می‌ترسد این تفكر و مكتب به جوانان مسلمان دیگر كشورها منتقل شود. مردم ایران همواره برای بیرون راندن دشمن خارجی از کشور انگیزه بیشتری داشته‌اند. در زمان جنگ هم دشمن به خاک کشور ما حمله کرده بود برای همین مردم منسجم و متحد شدند. گذشت رزمندگان و فرماندهان نیز باعث موفقیت‌ شده بود، ما با دست خالی در مقابل دشمن تا دندان مسلح با موفقیت کار را دنبال کردیم و نگذاشتیم یک وجب از خاک کشور در اختیار دشمن باقی بماند. مسئولان خالص‌تر و انقلابی‌تر از امروز بودند و روحیه جهادی بیشتری داشتند، البته عمده مردم نیز ساده‌تر از امروز زندگی می‌کردند، اینها از عوامل موفقیت کشور در اداره داخل شده بود، رزمندگان در دوران دفاع مقدس، با کمترین امکانات توانستند بهترین نتیجه را برای ملت ایران به ارمغان بیاورند.
بنی صدر چگونه می‌خواست در روند جنگ اخلال ایجاد کند؟
بنی‌صدر بعد از یک ماه یا حتی قبل از شروع جنگ، بهانه آورد و این بهانه را علنی کرد که نیروهای مسلح اجازه نمی‌دهند وی کار کند. حضرت امام (ره) برای اینکه این بهانه را از بنی‌صدر بگیرد، فرماندهی کل قوا را به او داد. بنی‌صدر به جای اینکه وحدت ایجاد کند، در پی ایجاد تفرقه بود. هر چه به بنی‌صدر گفته می‌شد که قرار است عراق حمله کند، وی قضیه را طور دیگری وانمود می‌کرد و می‌گفت چنین خبرهایی نیست و شماها اصلا نمی‌دانید جنگ چیست و چه حساب و کتابی دارد و خودش را همه‌کاره و عالم به موضوع می‌دانست و نهایت این شد که دشمن حمله کرد. اما حقیقتا با هدایت امام راحل و در صحنه بودن یاران ایشان، همه انسجام پیدا کرده و خودشان را پیدا کردند و در نهایت توانستند در مقابل دشمن صف‌آرایی کنند. بعد از فرار بنی‌صدر که دقیقا تیرماه سال ۶۰ اتفاق افتاد، با وحدت بسیار خوب و با فرماندهی حضرت امام (ره) کار جنگ دنبال شد و ضعف‌هایی که در ۹ ماهه اول جنگ وجود داشت، برطرف شد. در اثر انسجام و یکپارچگی و وحدت برنامه‌ها طراحی شد و در نهایت عملیات‌ها یکی پس از دیگری با موفقیت پشت‌سر گذاشته شد و رزمندگان توانستند بر دشمن غلبه پیدا کنند که در اصل باید گفت که ملت بر دشمن غلبه کردند. فرمانده کل قوا بعد از فرار بنی‌صدر در دست فردی بود که هم انقلاب را به پیروزی رساند، هم مرجع دینی و سیاسی مردم بود و هم اینکه الگوی رزمندگان (همان‌گونه که خودشان هم مطرح می‌کردند)، حضرت اباعبدا...‌الحسین(ع) بود که در مقابل زورگویان و زیاده‌خواهان و جنایتکاران عالم ایستاده بود. رزمندگان هم به تاسی از این الگو جلوی دشمن ایستادند.
دربــــاره پذیرش قطعنامه 598 روایت‌های زیادی وجود دارد. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
قطعنامه 598 زمانی كلید خورد كه نیروهای ایرانی در غرب كانال ماهی، نزدیك تنومه و بصره بودند. مجامع بین المللی چون منافع‌شان را در خطر می‌دیدند از همان زمان به فكر این مطلب افتادند كه خواسته‌های ایران را در قطعنامه بگنجانند تا ایران دست از عملیات بردارد. عملیات‌ والفجر 8 در سال 64 و كربلای 5 در سال 65 باعث شد كه تمام ابرقدرت‌ها به‌طور قطع الیقین باورشان بشود كه ایران قدرت لازم را دارد تا بتواند حق خودش را بگیرد و شوخی با دشمن ندارد. این شد كه در 29 تیر ماه 66 در سازمان ملل قطعنامه 598 مصوب شد. ولی هنوز ایران نپذیرفته بود. اواخر سال 66 بود كه ما عملیات والفجر 10 را انجام دادیم. عراقی‌ها كه مجوز گرفته بودند به‌دلیل ضعف در مقابل ایران به كاری دست زدند كه جگر هر انسانی را به درد می‌آورد. آنهم حمله شیمیایی به حلبچه بود. در حلبچه حدود 5 هزار نفر از زن و مرد، پیر و جوان و حتی بچه‌های شیرخوار به شهادت رسیدند. البته عراقی‌ها از سال 62 از سلاح شیمیایی استفاده می‌كردند ولی اوج این حملات حلبچه بود. پذیرش قطعنامه در آن مقطع توسط امام(ره) متكی به یك منطق قوی بود. دولت آن زمان گفته بود كه نمی‌تواند حتی یك روز هم از جبهه‌ها پشتیبانی كند درنتیجه حضرت امام چنین حرفی را پذیرفتند. البته دولت حق داشت. عراق از جانب تمام دنیا پشتیبانی می‌شد ولی ما تحریم بودیم. از طرفی هم آمریكا هواپیمای مسافربری ایران را قبل از قبول قطعنامه زده بود. البته این به آن معنی نبود كه نتوانیم مقابله كنیم. ما در همان زمان نیز بالاترین تعداد نیرو را در طول جنگ هشت ساله داشتیم طوری كه در دوكوهه دیگر جا نداشتیم. به لطف خدا نیز نگذاشتیم یك وجب از خاكمان به دست دشمن بیفتد و صدام نیز آرزوهایش را به گور برد.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار